یک مادر

مینویسم فقط به خاطر مادرم

یک مادر

مینویسم فقط به خاطر مادرم

در فضیلت و اعمال ماه مُبارک رجب


بسم الله الرحمن الرحیم

در فضیلت و اعمال ماه مُبارک رجب

 

رجب نام نهری است در بهشت از شیر سفیدتر و از عسل شیرین تر هر که یک روز رجب را روزه دارد البته از آن نهر بیاشامد.

در فضیلت ماه رجب از حضرت رسول خدا - صلی الله علیه و آله - روایت شده که ماه رجب ماه بزرگ خداست و ماهی در حُرمت و فضیلت به آن نمی رسد و قتال با کافران در این ماه حرام است . 
رجب ماه خداست و شعبان ماه من است و ماه رمضان ماه امّت من است کسی که یک روز از ماه رجب را روزه دارد مستوجب خشنودی بزرگ خدا گردد و غضب الهی از او دور گردد و دری از درهای جهنم بر روی او بسته گردد.

از حضرت صادق علیه السلام منقولست که حضرت رسول - صلی الله علیه و آله - فرمود:

« ماه رجب ماه استغفار امّت من است پس در این ماه بسیار طلب آمرزش کنید که خدا آمرزنده و مهربان است و رجب را اَصَب می گویند زیرا که رحمت خدا در این ماه بر امّت من بسیار ریخته می شود.» پس بسیار بگویید:

«اَسْتَغْفِرُاللهَ وَ اَسْئَلُهُ التَّوْبَهَ »

روز اول رجب روز شریفی است و در آن چند عمل است:

اوّل: روزه گرفتن، روایت شده که حضرت نوح - علیه السلام - در این روز به کشتی سوار شد و امر فرمود کسانی را که با او بودند روزه بدارند و هر که این روز را روزه بدارد آتش جهنم یک سال از او دور شود.

دوّم: غسل کند.

سوّم: زیارت امام حسین – علیه السلام – کند.

موارد دیگر به کتاب ارزشمند مفاتیح الجنان رجوع شود.

روز اول رجب مصادف با ولادت با سعادت پنجمین چراغ هدایت امام محمد باقر – علیه السلام - می باشد .

 

مادر



به اافتخار همه مادرای دنیا 
♡❤
"بهشت زیرِ پای مادرهاست" یعنی
تا پیشِ پای مادر
کبریای مردانه ات را فرو نریزی،
شکوهِ متکبّرانه ات را در هم نشکنی،
و قامتِ غرورت را خم نکنی،
راهی به بهشتِ خدا پیدا نخواهی کرد ...

بیسکویت های سوخته



زمانی که من بچه بودم، مادرم علاقه داشت گهگاهی غذای ساده صبحانه را برای شب هم آماده کند. یک شب را خوب یادم مانده که مادرم پس از گذراندن یک روز سخت و طولانی در سر کار، شام ساده‌ای مانند صبحانه تهیه کرده بود. آن شب پس از زمان زیادی، مادرم بشقاب شام را با تخم مرغ، سوسیس و بیسکویت‌های بسیار سوخته، جلوی پدرم گذاشت.

یادم می‌آید منتظر شدم ببینم آیا پدرم هم متوجه سوختگی بیسکویت‌ها شده است؟ در آن وقت، همه‌ی کاری که پدرم انجام داد این بود که دستش را به طرف بیسکویت دراز کرد، لبخندی به مادرم زد و از من پرسید که روزم در مدرسه چطور بود؟ خاطرم نیست که آن شب چه جوابی به پدرم دادم، اما کاملاً یادم هست که او را تماشا میکردم که داشت مربا روی آن بیسکویت‌های سوخته می‌مالید و لقمه لقمه آنها را می‌خورد.

یادم است آن شب وقتی از سر میز غذا بلند شدم، شنیدم مادرم بابت سوختگی بیسکویت‌ها از پدرم عذرخواهی کرد و هرگز جواب پدرم را فراموش نخواهم کرد که گفت: اوه عزیزم، من عاشق بیسکویت‌های خیلی برشته هستم. همان شب، کمی بعد که رفتم پدرم را برای شب بخیر ببوسم، از او پرسیدم که آیا واقعاً دوست داشت که بیسکویت‌هایش سوخته باشد؟ او مرا در آغوش کشید و گفت: مامان تو امروز روز سختی را در سرکار گذرانده و خیلی خسته است. بعلاوه، بیسکویت کمی سوخته هرگز کسی را نمی‌کشد!

زندگی مملو از چیزهای ناقص و انسان‌هایی است که پر از کم و کاستی هستند. در طول این سال‌ها فهمیده‌ام که یکی از مهمترین راه‌حل‌ها برای ایجاد روابط سالم، مداوم و پایدار؛ درک و پذیرش عیب‌های همدیگر و شاد بودن از داشتن تفاوت با دیگران است و امروز دعای من برای تو این است که یاد بگیری که قسمت‌های خوب، بد و ناخوشایند زندگی خود را بپذیری و با انسان‌ها رابطه‌ای داشته باشی که در آن، بیسکویت سوخته موجب قهر و دلخوری نشود.

بیسکوییت مادر مدارا پدر

مادر جان!

بیمارم ،مادر جان!
میدانم،میبینی
میبینم،میدانی
میترسی،میلرزی
از کارم،رفتارم،مادر جان!
میدانم ،میبینی
گه گریم،گه خندم
گه گیجم،گه مستم
هر شب من تا روزش
بیدارم،بیدارم،مادر جان!
میدانم،میدانی
کز دنیا ، وز هستی
هشیاری ،یا مستی
از این یک،وز آن یک
بیزارم،بیزارم،مادر جان!
من دردم بی ساحل.
تو رنجت بی حاصل.
ساحر شو،جادو کن
درمان کن،دارو کن
بیمارم،بیمارم،بیمارم،مادر جان!